مريم شناسى (2)


 

نويسنده: اى.آر. كَرول; اف.ام. جلى ؛ طيّبه مقدم




 

واتيكان دوم و دوران پس از آن
 

راز «مريم باكره مقدس» در شوراى دوم واتيكان، كه از 1962 تا 1965 برگزار شد، بسط بيشترى يافت. اين شورا در بسيارى از اسناد، از مريم ياد كرد كه اين امر ابتدا در اساس نامه آيين مقدس عشاى ربانى صورت گرفت اما به طور خاص در اساسنامه اعتقادى كليسا آمده است. مهمترين امر در جهت احياى مريم شناسى و دلبستگى به مريم اين بود كه آباى شورا در 29 اكتبر 1963 براى تبديل الگوى مريم به عنوان بخشى از اسناد كليسا رأى موافق دادند. خود عنوان اين شورا «مريم باكره مقدس، مادر خدا، در اسرار مسيح و كليسا» وى را در ارتباط نزديك با پسرش (مريم شناسى مسيح محور) و «بدن اسرارآميز» وى (مريم شناسى از نوع كليسايى) قرار داد. اين امر زمينه مناسبى براى بررسى نقش مريم در كار نجات بخشى فراهم كرد. اهميت حقيقى و جهانى تصميم گيرى شورا از كم جلوه دادن جايگاه مريم در ايمان و دين دارى كاتوليك نشأت نگرفته، بلكه از تأكيد ورزيدن بر نوعى مريم شناسىِ مشاركت ـ محور[94] ناشى شده است.
شوراى واتيكان دوم مطالعات مريم شناختى را دگرگون ساخت و از ملاحظات مزيت محورانه حضرت مريم به سمت ملاحظات مشاركت محورانه او همراه با مسيح (مسيح محورانه) و در ارتباط با كليسا (از نوع كليسايى) پيش رفت. در مقايسه با مباحث اوايل قرن بيستم، دوران پساشورايى (دوران بعد از شوراى دوم واتيكان) شاهد مطالعات اندكى در باب چنين مضمون هايى به عنوان اصول مريم شناسى يا وساطت حضرت مريم بود، اما تحقيقات بسيار دقيقى به خصوص در باب منابع كتاب مقدس و آباى كليسا صورت گرفت. ارتباط مريم ـ كليسا به جد مورد توجه قرار گرفت.

دغدغه «وحدت گرايى»[105]).
 

رخدادهاى الهياتى پساشورايى جهت گيرىِ دوگانه اى در مريم شناسى را نشان داد كه عبارت است از: تداوم جهت گيرى هاى شوراى دوم واتيكان; و عرصه هاى جديد، به مثابه پژوهش هايى درباره حيات عبادى مؤمنان. اسناد مهم پاپى، مطالعات درباره حضرت مريم را برانگيخت و كنفرانس هاىِ ملى اسقفان باعث شد كه كشيشان گردهم آيند; هم چنان كه در ايالت متحده آمريكا، كنفرانس ملىِ اسقفان كاتوليك[107](1976) و لهستان (1977) برگزار شد.
موعظه پاپ پائول ششم[108] با عنوان Marialis Cultus (اول فوريه 1974)، «جهت ساماندهى و توسعه صحيح دلبستگى به مريم باكره مقدس»، جايگاه مريم را در آيين عبادى اصلاح شده غرب نشان داد و نكات مهمى را در باب انسان شناسى، در باب مريم باكره مقدس با توجه به حقوق زنان و در باب شأن انسان دربرداشت.
در دهه هاى بعد از شوراى دوم واتيكان، انجمن هاى مريم شناسى در كشورهاى مختلف به فعاليت خويش ادامه دادند. در ايالات متحده آمريكا، انجمن مريم شناسىِ آمريكا براى بيست و پنجمين بار در ژانويه 1974 برگزار شد. سخنرانان و موضوعات مورد بحث آنان حاكى از افزايش جهت گيرى وحدت گرايانه بود; به عنوان مثال آبستنى باكره به عيسى در اجلاسيه قديس لوئيس در 1973 با ارائه مقالات از سوى اى. سى. پيئپكُرن[110] (پرسبيترن) مورد بحث و بررسى قرار گرفت مطالعات در باب حضرت مريم 24 (1973). انجمن هاى ملى، كه با الهيات مريم سروكار داشتند، همچنان به كار خود ادامه دادند، كه از نمونه هاى آنها مى توان از انجمن فرانسوى، انجمن اسپانيايى، انجمن كانادايى (نشريات خاص فرانسوى زبان) و انجمن آمريكايى (مطالعات مريم) نام برد. موضوعات انجمن فرانسوى در طى اين دوره مسائل پساشورايى را نشان مى دهد كه عبارت اند از «جايگاه حضرت مريم در گردهمايى هاى مذهبىِ الهام بخشىِ مريم» (1972); «مريم و مسئله زنان» (1973 و 1974)، و تصويرگرى مريم در زهد عاميانه، به لحاظ تاريخى، پيكرنگارى و روانشناسى» (1976 و 1977). انجمن اسپانيايى به چهلمين مجلد از گزارشات منتشره خود دست يافت. مضامين جديد عبارت اند از «روانشناسى مريم» (1972); «مريم و راز كليسا» (1973); «آموزه هاى مريم و تفسير اعتقادات جزمى» (1976).
مجله Marian Library Studies (ديتون)، مجله بين المللى Marianum (رم)، مجله Ephemerides Marialogicae (مادريد) و ديگر مجلات ادوارىِ تحقيقاتى يا عمومى، كانون هاى كنونىِ علايق مريم شناسى را نشان مى دهند كه عبارت اند از زهد عمومى، كتاب مقدس، خصوصاً حكايات كودكانه; اصول مذهبى، مريم و وحدت گرايى، مريم به مثابه الگوى كليسا، مريم و زنان، مريم در عبادت عمومى. نيايش عمومى مريم، باكره مقدس، به طور روزافزون به موضوع تحقيقاتى تبديل شد. علايق تحقيقاتى بر خاستگاه ها و اهميت دلبستگى عوام در فرهنگ هاى مختلف هم در برّ قديم (مكان ها و حرم هاى زيارتى مانند Czestochowa و Lourdes بيش از هميشه بازديد مى شوند) و هم در برّ جديد (گوادالوپ،[112] است كه مكمل «طريق عقل» است; همان گونه كه پاپ پائول در كنگره رم در مه 1975 اين نكته را پيشنهاد كرد.

ژان پل دوم[114]
 

دوران پاپى ژان پل دوم با انتشار بخش نامه پاپى با عنوان مادر نجات بخش در 25 مارس 1987 نقطه عطف مهم ديگرى در مطالعات مريم شناختى برجاى نهاد. منشور مادر نجات بخش تعمقى جامع و مبتنى بر كتاب مقدس، شوراهاى كليسايى و الهيات در باب مادر خدا بود كه خطاب به تمام مسيحيان صادر شد. اين بخش نامه نقش واسطه اى فرعى حضرت مريم، نقش وى به مثابه الگوى مادر و مريد باردار و مطيع در برابر اراده خداوند را شرح مى داد. در اين بخش نامه، زهد حضرت مريم به عنوان سنت مشتركى قلمداد شد كه كاتوليك ها و ارتدوكس ها را به يكديگر پيوند مى دهد. جنبه هاى الهياتى
الهيات مريم، متأثر از انگيزه هاى واتيكان دوم، بر اين واقعيت تأكيد مى كند كه فيوضات و امتيازات خاص مريم در اصل بايد به خاطر پسرش و بدن نجات يافته ـ نجات دهنده پسرش، كليسا، نگريسته شود. وحى الوهى درباره مريم اسرار اصلى ايمان را براى حيات مسيحيان معقولانه تر و معنادارتر مى كند.
تأكيدات مسيح محورانه و از نوع كليسايى مريم شناسى معاصر به طور متقابل مكمل يكديگرند و تفاوتى با يكديگر ندارند; زيرا مريم نمى تواند بدون ارتباط نزديك با بدن كليسايى اى كه مسيح در طى عمل نجات بخش خويش دريافت كرد، با مسيح ارتباط داشته باشد و در عين حال مريم الگوى كهن كليسا است، فقط به اين علت كه ارتباط منحصر به فرد مريم با مسيح شالوده اى براى مشاركت كليسا در عمل نجات بخشى مسيح است. در نتيجه تمركز بر معناى كليسايىِ اعتقاد و دلبستگى به حضرت مريم نبايد مشخصه اساسى مسيح محورانه شان را پنهان سازد.
امروزه الهيدانان بيشتر متمايل اند كه قياسِ مريم ـ كليسا را در درون عقيده اصلى مربوط به مريم و يا در اصل بنيادى مريم شناسى بگنجانند. «مادر بودن عينى مريم با توجه به مسيح، انسان ـ خداى نجات دهنده ـ و مادر خدا بودن كامل وى كاملا در ايمان پذيرفته شد. اين دو نكته كليد فهم كامل راز مريم و اصل اساسى مريم شناسى است كه عيناً با موقعيت عينى و ذهنى منحصر به فرد نجات داده شدن مريم يكى است». هر دو نوع تأكيد يعنى مريم شناسى مسيح محور («مادر خدا بودن كامل حضرت مريم») و مريم شناسى از نوع كليسايى («موقعيت عينى و ذهنى منحصر به فرد نجات داده شدن حضرت مريم») در درون يك اصل نظام مند گنجانده شده است. رسالت مريم به عنوان مادر كلمه متجسد بايد در ارتباط نزديك با فيوضاتى لحاظ شود كه فراخوانى او را به اينكه نمونه كليسا باشد، آشكار كند.

لقاح مطهر
 

بر اين اساس، لقاح مطهر حضرت مريم عنايت خاص خدا است كه مريم را آماده مى كند تا آزادانه دعوت به مادر منجى شدن را بپذيرد و در نتيجه در عمل نجات بخشى سهيم شود. توماس اكويناس با پيروى از قديس برنارد تعليم مى داد كه رضايت مريم «در عوض تمام نژاد بشر» حاصل شد، زيرا مريم كاملا پذيراى طرح محبت آميز خدا بود. اعضاى كليساى مسيح مى توانند ثمرات محبت نجات بخش مسيح را در حياتشان دريافت كنند. مريم كه اولين ثمره فديه بخشى پسرش است، منحصراً به طور عينى (و مبرا از تمام گناهان به واسطه فيض لقاح مطهر) نجات يافته است. او كه با تعهد كامل به وظيفه اش پاسخ گفته، منحصراً به طور ذهنى نيز نجات يافته است. از آنجا كه مريم، منجى را در حيات ايمان محبت آميز خويش دريافت كرد، به طور مادرانه در فديه عينى نجات نوع بشر به دست مسيح شريك شد. در واقع، مسيح به تنهايى نجات دهنده اى است كه جهان را با پدر در روح القدس مصالحه مى دهد. با اين حال، «مادر خدا بودن كاملِ» حضرت مريم به عمل آزادانه يكى شدن او با نجات عينى مسيح، معنا و ارزش نجات بخشانه اى را براى تمام اعضاى كليسا به همراه مى آورد.

مادر خدا بودن
 

اين واقعيت كه مادر مسيح بودن حضرت مريم هم نكاحى و هم باكره اى است اهميت كليسايى فراوانى دارد. فرمان[115] صريح رضايت آزادانه مريم در روز بشارت و فرمان سكوت وى در پاى صليب، او را به عروس روحانىِ منجى تبديل كرد. مريم با دلسوزى خويش ثمرات قربانى شدن فرزند خويش را هم براى نجات خويش و هم نجات كل كليسا دريافت كرد. به همراه و در نتيجه اين پذيرش خلاقانه فيض، مادر بودن نكاحى وى نيز همراه با باكرگى است. ثمرات مادرانه وى نمى تواند از قدرت انسان سرچشمه بگيرد، بلكه از دم روح القدس مايه مى گيرد. اگر وى مسيح را در غير حالت باكرگى باردار مى شد ارتباط نكاحى وى با لوگوس (كلمه) متجسد مبهم مى ماند. بدون باكرگى دائمى وى، آشكارسازىِ وفادارىِ كامل و دائمى او به مسيح و رسالت مسيحايى مسيح تيره باقى مى ماند. بنابراين، مريم الگوى كهن كليسا است; هم چنان كه كليسا نيز عروس باكره مسيح است. همان گونه كه اجتماع افراد به واسطه مسيح نجات مى يابند، كليسا به وفادارى مدام به كلمه او فراخوانده مى شود. لقاح مطهر نمونه كامل كليساى سرشار از فيض است. همان گونه كه اجتماع مقدس به وساطت، نجات را براى جهان فرامى خواند، كليسا نيز مادر بودن نكاحى حضرت مريم را تصور مى كند. عروج آسمانى، حضرت مريم را «نشانه اميد قطعى و آرامش قوم زائر خدا» معرفى مى كند. در نتيجه تمام آموزه هاى مريم به سوى تأمل الهياتى و دعاگونه مريم به عنوان كهن الگوى كليسا نزديك مى شوند.
مريم و كليسا به عنوان مادران نكاحى و باكره بايد فعالانه با يكديگر با روح القدس متحد باشند. يگانه منبع بارورىِ معنوىِ آنها حضور و فعاليت دائمى روح خداى رستاخيز شده[116] است. ارتباط نزديك تر مريم شناسى و روح شناسى در نوعى متعادل از مسيح شناسى، كليساشناسى و انسان شناسى مسيحى سهم بسزايى دارد. اقدامات زيادى بايد در اين زمينه انجام شود، خصوصاً از سوى الهيدانان كليساى غرب كه مطالعه ميراث عظيم سنت شرقى را در مورد روح القدس با جديت بيشتر آغاز كرده اند.

حواى جديد
 

بخشى از ميراث آبايى مشترك غرب و شرق تصور حضرت مريم به عنوان «حواى جديد» است. كشف مجدد اين تصور با الهام خاص از نوشته هاى كاردينال نيومن در باب مريم، منجر به تحقيقات جديد درباره گواهىِ آباى كليسا شده است كه از اين تصور در تعاليم خود درباره حضرت مريم استفاده مى كردند. بعد از كتاب مقدس، اين گواهى قديم ترين تأمل در باب مريم را نشان مى دهد و منبع بسيار مفيد قياس و سنخ شناسى حضرت مريم ـ كليسا است. «كنفرانس ملى اسقفان كاتوليك» در نامه اسقفى درباره مريم باكره مقدس اين گونه اشاره مى كند: «كليسا حتى از ديرزمان «حواى جديد» بوده است». كليسا عروس مسيح است و از پهلوى مسيح در خواب مرگ بر روى صليب به وجود آمده، همان گونه كه حواى نخستين به دست خدا از دنده آدم كه در حال خواب بود به وجود آمد.» كليسا از اولين روزها، خود را در مريم، نمادين ساخت و نهاد اسرارآميز خود را عميق تر در پرتو مريم به عنوان الگوى كهن درك كرد. مريم تمامى آنچه را كه كليسا هست و مى خواهد باشد «تشخص مى بخشد.»
تأثير مريم شناسىِ از نوع كليسايى بر دلبستگى به مريم بسيار آموزنده بوده است. پاپ پائول ششم[117] در موعظه خويش جهت ساماندهى و توسعه صحيح دلبستگى به مريم باكره مقدس بيان كرد: «مريم شايسته تقليد است، زيرا وى اولين و كامل ترين حوارى مسيح است. تمام اين ويژگى ها داراى ارزش الگويى، دائمى و جهانى است.» البته مريم، الگويى بدين معنا نيست كه طرحى كليشه اى باشد كه مسيحيان معاصر وى را الگوى حيات خويش سازند. با اين حال، اگر بناست مسيحيان به عنوان اعضاى بدن زنده مسيح، يعنى كليسا، به كمال برسند، بايد از راه استغاثه در معناى دائمى ايمان، شجاعت، توجه، و استقامت مريم نفوذ كنند.
اما مانع موجود بر سر راه بسيارى از افراد خصوصاً اعضاى كليساهاى ديگر، مفهوم شفاعت و ميانجى گرى مريم است. به نظر مى رسد كه اين شفاعت، مانع ميانجى گرى منحصر به فرد مسيح شود. فصل مربوط به مريم در شوراى دوم واتيكان صريحاً مى آموزد كه «نقش مريم به عنوان مادر انسان ها به هيچوجه وساطت منحصر به فرد مسيح را محو يا خدشه دار نمى سازد، بلكه قدرت آن را نشان مى دهد.» مفهوم سازى دوباره از اين راز بايد هر گونه تصور واسطه بودنِ حضرت مريم را برطرف كند، هم چنان كه اين تصور از نقش خداى رستاخيز شده (مسيح) نيز برطرف شده است. اين برداشت غلط معناى اصلى تجسد و شكوه واقعى حضرت مريم را، يعنى اينكه خداى پسر انتخاب كرد كه در او به انسان تبديل شود و براى هميشه با انسانيت برخاسته خود در تاريخ بشر حاضر باشد، از دست مى دهد. مادر روحانى بودن مريم در درجه نخست مؤمنان را برمى انگيزد كه با مسيح هميشه حاضر از نزديك در حيات روزمره مسيحى شان برخورد كنند. مريم به عنوان الگوى كهن كليسا و به واسطه رسالتِ باشكوه شفاعت خواهى اش، فرزندان معنوى خويش را روشن و ملهم مى سازد تا در عمل مستقيم روح پسر خويش فرمانبردارى بيشترى كنند و در فيوضات خاص محبت نجات بخش خدا مشاركت فراوان ترى داشته باشند.
_. Pius XII, Acta Apostolicae Sedis 46 (1954) 678.
_. Ibid.
_. See virgin Birth.
_. 431; Enchiridion symbolorum,251.
_. Enchiridion Symbolorum, 503.
_. Enchiridion Symbolorum, 1880.
_. Guerric of Igny, d. 1155; patrologia latina, 185:188.
_. De conceptu virginali 18; patrologia latina, 158:451.
_. Patrologia latina,183:55-88.
_. Patrologia latina, 182:332-336.
_. Gn2.21.
_. see, Mary, Blessed virgin Queenship of.
_. see, IMMaculate Heart of Mary.
_. see Doctrine, Development of.
_. e. g., Iucunda Semper, 1894.
_. Acta Apostolicae Sedis 53 (1961) 504-506.
_. No. 103.
_. Chap. 8.
_. Bulletin de La Soliإtإ francaise d'etudes mariales
_. Estudios Marianos
_. See Semmelroth 1963, esp.80-88.
_. Schillebeeckx 106.
_. Summa Theologiae 3a, 30.1.
_. See Semmelroth 1963, esp. 117-142.
_. Lumengentium 68-69.
_. NCCB.
_. NCCB 41.
_. Paul VI 35.
_. Lumen Gentium 60.

پی نوشت :
 

[93]. sharing - oriented
[94]. Privilege - centered
[95]. Ecumenical
[96]. Communion of Saints
[97]. Dr. J. A. Ross Mackenzie
[98]. Richmond
[99]. Virginia
[100]. Fulton J. Sheen
[101]. Mother Mary Claudia
[102]. IHM
[103]. Theodore Koehler
[104]. SM
[105]. Dayton
[106]. NCCB
[107]. Puerto Rico
[108]. Pope Paul VI
[109]. A. C. Piepkorn
[110]. H. W. Richardson
[111]. مشتمل بر 7 جزيره در درياى كارائيب ـ متعلق به كشور فرانسه.
[112]. Way of Beauty
[113]. John Paul II
[114]. Redemptoris Mater
[115]. fiat
[116]. the risen lord
[117]. Paul VI
 

منبع: پایگاه دانشگاه ادیان و مذاهب